از همون روزهای اول، عسل برام زیبا بود

اصلا نمیفهمیدم چرا مامان میگفت زشت ه

از همون اول، عزیز دلم بود. عاشقش بودم و دوست داشتم اونم باهام ارتباط برقرار کنه

فقط با باباش دوست بود و فرصتمون برای آشنایی خیلی کم بود(هفته ای چند ساعت)

عسل بزرگ و بزرگتر شد

کم کم پرهای خاکستری صورتش به سفید تبدیل شد

و جوری قشنگ شد که دیگه حتی مامان هم بهش نمیگفت زشت

 

تا مدتها، سهم من از این عشق، همون هفته ای چند ساعت بود

تا اینکه به یه دلایل و داستانهایی، عسل و باباش، یه چند ماهی مهمون خونه ما شدن و همخونه شدیم

همخونه شدن با عسل،

باعث شد که مهرش عمیق تر و عمیق تر بشه توو قلبم

من مثل مجنون بودم و عسل مثل لیلی

عسل منو دوست نداشت، ولی من عاشقش بودم

همه اینا، اول داستان بود

نمیخوام همه داستان رو تعریف کنم، ولی عسل، عزیز دلم بود

بخاطر عسل، هشتگ عروس هلندی رو دنبال میکردم

خانواده ها و خوشحالی هاشون رو می دیدم و بعد میومدم قربون صدقه عزیز دلم میرفتم

الهی بگردم برای دل کوچیکش که تمام این مدت همیشه غمگین و منتظر بود

میرفت می نشست یه جا و اونقدر چرت میزد و منتظر میموند تا بالاخره باباش بیاد

گیرم من نازیش میکردم یا مثلا مامان براش خوراکی میذاشت یا مثلا میتونست به بابام پناه بیاره

ولی ته ِ ته  ِ دلش، فقط باباش رو میخواست

غصه میخورد و صبوری میکرد

چاره ای جز صبوری نداشت طفل معصوم

عروس هلندی ها تقریبا ده سال عمر میکنن

اما عسل اینقدر غصه خورد، که عمرش به سه سال هم نرسید

 

حالا،

نه تنها هشتگ عروس هلندی روو مُخمه،

بلکه حتی عکس هیچ پرنده دیگه ای رو نمیتونم به مامانم نشون بدم چون داغ دلش تازه میشه

عسل،

هر وقت که میومدیم خونه روو مبل نشسته بود

وقتی تخمه میخوردیم بال میکشید و تخمه میخواست

و هزار و یک دلبری و خاطره برامون گذاشته

هنوز نتونسته م روزها و شبها ، یادش نیفتم و صداش رو نشنوم

شیرین، مثل عسل

عسل ,رو ,ای ,عسل، ,یه ,هلندی ,عروس هلندی ,عزیز دلم ,بودم و ,دلم بود ,هشتگ عروس

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

به دنبال یک زندگی جدید نام شناسی و ریشۀ واژه ها الملک القدوس خرید وکیوم-دستگاه وکیوم آلت آقایان دنیای فناوری اطلاعات ملینا دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. شرکت خدمات نظافتی ره پاکان فروش محصولات جنسی دو بیتی , رباعی و غزل nazbook-download